زبانحال امیرالمؤمنین در شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
روپـوش کـنار رفت و دیدم رویش زخـم است هـنـوز گـوشۀ ابـرویش بر شیـشۀ عـطـر چون ترک افـتاده بـرداشـته خـانـه را تـمـامـاً بـویـش نه سـالـه به خـانـۀ عـلـی آمـده بـود شـرمـنـدهام از سـفـیـدی گـیـسـویش شسته است کسی که از همه دنیا دست سخـت است بـشـویـد بـدن بانـویش از جـنگ مگـر آمده زهـرا بـدنـش لـرزیده از این قصه عـلی زانویش خونابۀ زیر سنگ غسلش شاهد… باز است هـنوز زخـمِ بـر پهـلـویش تـلـقـین بـده اما کمی آهـسـته عـلـی خورده است ترک، نگیر از بازویش |